لطفا سوالات حقوقی و مباحثی که بیشتر دوست دارید در مورد آن بحث شود را در قسمت نظرات با نویسنده سایت در میان بگذارید تا هدفمندتر پیش برویم
با تشکر از بازدید شما سالاری
لطفا سوالات حقوقی و مباحثی که بیشتر دوست دارید در مورد آن بحث شود را در قسمت نظرات با نویسنده سایت در میان بگذارید تا هدفمندتر پیش برویم
با تشکر از بازدید شما سالاری
همیشه محکومٌله یا طلبکار مجبور است با توسل به حکم یا دستور مراجع قضائی یا ثبتی ، اموال بدهکار یا مدیون را معرفی ، توقیف و مزایده گذاشته و نهایتاً طلب خود را از آن وصول نماید، از طرفی هم محکومٌعلیه ، طبق شرع مقدس اسلام و قوانین موضوعه حق حیات خود را از دست نمیدهد و مصلحت زندگی او هم ایجاب میکند که برخی اموالش از توقیف و مزایده مصون بماند، بنابراین اموالی را که جزء ضروریات زندگی مدیون باشد قانونگذار از توقیف معاف دانسته و به عنوان مستثنیات دین شناخته و پذیرفته است .
************************************************
سوال : چه اموالی جزو مستثنیات دین شناخته می شوند ؟
پاسخ : بر اساس قانون مستثنیات دین عبارتند از :
الف)مسکن مورد نیاز محکومعلیه و افراد تحت تکفل وی با رعایت شوونات آنها که در عرف رایج است .
ب ) وسیله نقلیه مورد نیاز .
ج ) اثاثیه مورد نیاز زندگی که برای رفع حوایج ضروری محکومعلیه خانواده و افراد تحت تکفل او لازم است .
د )آذوقه موجود به قدر احتیاج محکومعلیه و افراد تحت تکفل وی برای مدتی که عرفآ آذوقه ذخیره میشود .
ه )کتب وابزار علمی و تحقیات برای اهل علمی و تحقیق متناسب با شان آنها .
ن) وسایل و ابزار کار کسبه و پیشهوران و کشاورزان و وسایر اشخاص که وسیله امرارمعاش محکومعلیه و افراد تحت تکفل وی میباشد.
************************************************
سوال : آیا ودیعه مسکن ( پول رهن ) جزو مستثنیات دین است؟
پاسخ : این موضوع اختلافی است ؛ بعضی حقوقدانان معتقدند ودیعه مسکن به لحاظ عدم صراحت قانونی ، جزو مستثنیات دین نمیباشد ، اما عدهای دیگر عقیده دارند ودیعه مسکنی که مستاجر برای سکونت خود و خانواده اش تهیه و نزد موجر سپرده، از جمله موارد مستثنیات دین بوده و توقیف آن بابت وصول دین مجاز نمیباشد .
البته اگر مسکن مورد اجاره بیش از شئونات عرفی محکومعلیه باشد دادگاه دستور توقیف مبلغ مذکور را صادر و مقدار اضافه بر شوونات وی بابت دین او به طلبکار یا محکومله پرداخت میشود.
************************************************
پرسش :آیا تصمیم دادگاه صادر کننده رای در خصوص تشخیص مستثنیات دین بودن مال توقبف شده ، قابل اعتراض است یا خیر ؟
پاسخ : بله- تصمیم دادگاه صادر کننده حکم لازمالاجرا در این خصوص دستور تلقی میشود و قطعی و غیر قابل اعتراض است.
************************************************
پرسش : آیا تلفن منزل یا تلفن همراه جزو مستثنیات دین است ؟
پاسخ : در این موارد نیز به تشخیص دادگاه شئونات عرفی و نیاز کاری محکومعلیه ملاک است، اگر عرفآ برای کسانی در وضعیت و موقعیت شغلی و اجتماعی محکومعلیه تلفن منزل یا تلفن همراه ضروری یا بعنوان وسیله کار باشد ، جزو مستثنیات دین است اما اگر بیش از یک خط تلفن باشد به نظر میرسد قابل توقیف و مزایده است .
************************************************
پرسش : آیا اتومبیل یا وسیله کار و امرار معاش محکومعلیه قابل توقیف است؟
پاسخ : بله - اتومبیل و وسایل کار و معاش مورد نیاز و در شئون شخص بدهکار جزء مستثنیات دین است .
************************************************
پرسش : در صورت بروز اختلاف نسبت به متناسب بودن اموال و اشیاء موضوع مستثنیات دین با شئونات و نیاز عرفی محکومعلیه به این اختلاف در مرحله اجراء به چه طریقی و توسط چه مرجعی رسیدگی میشود ؟
پاسخ : مطابق قانون در این قبیل موارد تشخیص دادگاه صادر کننده حکم لازمالاجراء ملاک عمل اجرای احکام خواهد بود ، بعنوان مثال اگر خانه یا آپارتمان محکومعلیه توسط اجرای احکام توقیف و محکومعلیه ادعا کند خانه وی جزو مستثنیات دین است و به توقیف آن اعتراض نماید، بدیهی است دادگاه صادر کننده حکم لازمالاجرا بررسی مینماید چنانچه خانه یا آپارتمان بیش از حد نیاز و شئون وی باشد آن را فروخته و به میزانی از پول حاصل از فروش خانه یا آپارتمان که برای تهیه مسکن مطابق با شئون عرفی او لازم است به او میپردازد و الباقی آن بابت دین به طلبکار داده میشود.
************************************************
پرسش : آیا ممنوعیت توقیف و فروش مستثنیات دین فقط به حکم قطعی دادگاه است یا شامل آرای مراجع دیگر مثل هیاتهای حل اختلاف کار و کارگر مربوط به اداره کار و امور اجتماعی یا اجراییههای ثبتی راجع به چک و یا بدهیهای موضوع قراردادهای رسمی بین بانک ها و مردم هم می شود؟
پاسخ : چون مستثنیات دین مربوط به دین وبدهی است بنابراین فرقی نمیکند که آن موضوع حکم دادگاه باشد یا رای هیات حل اختلاف کار و کارگر یا اجراییه ثبتی ادارات اجرای اسناد رسمی ثبت اسناد و املاک کشور و در کلیه این موارد مقررات ممنوعیت توقیف و فروش اموال موضوع مستثنیات دین جاری است .
اولین شرط ایجاد یک رابطه حقوقی امن بین دو طرف، (تنظیم قرارداد) است. برای تنظیم یک قرارداد نیز نکات حقوقی زیادی وجود دارد. نکات حقوقی، اساسی ترین موضوع در تنظیم و انعقاد هر نوع قرارداد، پیمان، توافق، معاهده، عقد، کنترات، مقاطعه، عهد نامه، معامله و… است. این نکات حقوقی شامل نکات ماهوی فنی و همچنین شامل نکات عمومی و شکلی می شود.
با ملاحظه این نکات، اهمیت تنظیم قرارداد و یا اصلاح و تعدیل آن توسط (وکیل تنظیم قراردادها) مشخص می شود. انواع قراردادهای ملکی و ساختمانی و مشارکت در ساخت و پیش فروش و پیش خرید و قراردادهای تجاری و قراردادهای مربوط به شرکت ها و سهام و سایر انواع قراردادها پیچیدگی هایی دارند که رعایت و تمهید این نکات در آنها واجب و ضروری است.
نکات فنی و ماهوی در تنظیم قراردادها نکاتی هستند که بیشتر مربوط به وکیل تنظیم کننده قرارداد است. نکات عمومی و شکلی در قراردادها نکاتی هستند که اصولاً باید در زمان قبل از امضای قرارداد رعایت شود و علاوه بر وکیل قرارداد، مردم عادی نیز می بایست از آن ها مطلع باشند.
۱) نکات حقوقی فنی و ماهوی
بقیه در ادامه مطلب
مثال : یک آقایی یک زن و دو بچه پسر دارد و 80 میلیون پول چقدر به کی میرسه
یک هشتم به زن یعنی ده میلیون
به پسر ها هم هرکدام سی و پنج میلیون
مثال : یک آقایی دو زن و دو بچه پسر دارد و 80 میلیون پول چقدر به کی میرسه
یک هشتم به زن ها یعنی زن اول پنج میلیون زن دوم پنج میلیون
به پسر ها هم هرکدام سی و پنج میلیون
مثال : یک آقایی یک زن دارد و بچه ای ندارند و 80 میلیون پول چقدر به خانم میرسه
یک چهارم به زن یعنی بیست میلیون
حالا فوت خانم
مثال : یک خانمی فوت میکنه ولی شوهرش و دو تا پسرش زنده اند و هشتاد میلیون تومن پول داره چقدر به کی میرسه
شوهر یک چهارم میبره یعنی بیست میلیون
بچه هاش هر کدوم سی میلیون
مثال : یک خانمی فوت میکنه ولی شوهرش زنده است و فرزندی هم ندارند هشتاد میلیون تومن پول داره چقدر به شوهرش میرسه
شوهر یک دوم میبره یعنی چهل میلیون
تعریف اخذ به شفعه
هرگاه مال غیرمنقول قابل تقسیمی بین دو نفر مشترک باشد و یکی از دو شریک حصه خود را به قصد بیع به شخص ثالثی منتقل کند، شریک دیگر حق دارد قیمتی را که مشتری داده است به او بدهد و حصه مبیعه (قسمت معامله شده) را تملک کند. هرگاه بنا و درخت بدون زمین فروخته شود حق شفعه نخواهد بود و اگر ملک دو نفر در ممر و مجری مشترک باشد و یکی از آنها ملک خود را با حق ممر یا مجری بفروشد، دیگری حق شفعه دارد، اگرچه در خود ملک مشاعاً شریک نباشد، ولی اگر ملک را بدون ممر یا مجری بفروشد دیگری حق شفعه ندارد .
توضیح :
اگر دو نفر یک زمین رو بخرند , هیچ کدام از آنها نمیتونن بدون اجازه شریکشون سهم خودشون رو بفروشند
و اگر یکی از شرکا سهم خودشو بفروشه شریک دیگه میتونه معامله رو فسخ کنه مبلغ خریدار رو بده و خودش صاحب کل زمین بشه
اگر دو نفر شریک بشه سه تا دیگه نمیشه از اخذ به شفعه استفاده کرد
حق شفعه هشت شرط دارد:
1. شریک قسمت خود را به شخص سوم با فروختن انتقال دهد. اما اگر با ارث، یا صلح و یا مهریه به او منتقل شود، شریک حق شفعه ندارد.
2. هر دو شریک در جنس باشند. پس در مجاورت حق شفعه نیست.
3. فقط دو نفر باشند. پس اگر سه نفر یا بیشتر در جنسی شریک باشند و یکی از آنها، سهم خود را بفروشد، بقیه حق شفعه نخواهند داشت.
4. شریکی که جنس را از خریدار پس می گیرد، بتواند پول آن را بپردازد.
5. اگر مشتری مسلمان است، شریکی که می خواهد اخذ به شفعه کند، نیز مسلمان باشد. و چنانچه کافر باشد، حق شفعه ندارد.
6. شریک هم قسمتی را که مشتری خریده، از او بگیرد و چنانچه مثلا بخواهد نصف آن را بگیرد، حق نخواهد داشت.
7. شریک وقتی که می خواهد اخذ به شفعه کند، قیمت آن جنس را بداند. بنابراین اگر قیمت را نمی داند در آن حال نمی تواند اخذ به شفعه کند. اگر چه بگوید: « به هر اندازه که باشد، من اخذ به شفعه می کنم ».
8. جنس قابل قسمت باشد. مانند: باغ، زمین. اما در جنسی که قابل قسمت نیست، خلاف است.
پسری قصد ازدواج دارد و مهریه تعیین شده ولی پدر عروس از پدر داماد میخاد که زیر برگه مهریه رو امضا کنه و تعهد بده که در آینده اگر پسر نتوانست مهریه دختر رو پرداخت کنه پدرش مهریه دختر را پرداخت کنه
حالا برای این کار من دو متن تهیه کردم و از شما میخام که با دقت بخونید و بگید کدام صحیح و کدام غلط است ( از لحاظ حقوقی )
1- اگرداماد مهریه را نداد من ضامنم
2 - من ضامنم اگر داماد مهریه را نداد
جواب در ادامه مطلب
مناقصه از نقیصه میاد مثل نقص عضو از کم شدن میاد
این کلمه زمانی به کار میره که یک ارگان دولتی یا خصوصی میخاد به پایین ترین قیمت ممکن یک کاری رو بده براش انجام بدن
مزایده از زایده شدن و زیاد شدن میاد
این کلمه زمانی به کار میره که یک ارگان دولتی یا خصوصی میخاد یک کالایی رو به بالاترین قیمت ممکن بفروشه ( زیاد تر بفروشه )
📌حقوق : مجموعه قوانین است که حاکم بر روابط انسان هاست که با هدف استقراء عدالت و ایجاد نظم به وجود آمده است.
📌مال : در باره مال تعاریف متعددی وجود دارد که راحت ترین تعریف عبارت است از:هر چیزی که قابلیت داد و ستد داشته باشد مال می گویند
📌مال منقول : به مالی گفته می شود که قابل جا به جایی بوده بدون اینکه به خود و محل آسیب وارد کند مثل : پول و میز و صندلی و...
📌مال غیر منقول : به مالی گفته می شود که قابل جا به جایی نمی باشد. مثل : زمین و ...
📌جرم : هر فعل یا ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد جرم محسوب می شود
📌دیه : دیه مالی است که به سبب جنایت بر نفس یا عضو به مجنی علیه یا به ولی یا اولیاء دم او داده میشود
📌مباشر جرم : کسی است که جرم را مستقیم و بدون واسطه انجام می دهد.
📌مسبب جرم : کسی است که جرم را غیر مستقیم انجام می دهد مثل : استفاده از حیوانات
📌معاون جرم : در تسهیل وقوع جرم موثر است . مثل : نگهبانی دادن باز کردن گاو صندوق و.......
📌شریک جرم : اجماع بیش از یک { دو نفر کمتر نباشد } نفر در ارتکاب جرم و شرکت هر دو در عملیات مجرمانه
📌زنا : عبارت است از اجماع مرد با زنی که ذاتا" بر او حرام است
📌قوادی : عبارت است از جمع و مرتبط کردن دو نفر یا بیشتر برای زنا یا لواط
📌قذف : نسبت دادن زنا یا لواط به شخص دیگری
📌اقرار :اگر شخصی خبری را اعلام کند که مفاد آن بر ضرر خودش و به نفع دیگری باشد اقرار نام دارد. به شخصی که اقرار می کند مقر گویند.اگر مفاد این خبر به نفع خودش وبه ضرر دیگری باشد ادعا واگر به نفع دیگری وبه ضرر شخص ثالثی باشد شهادت نام دارد
📌اقدامات تامینی:تدابیری است که دادگاه برای جلوگیری از تکرار جرم درباره مجرمین خطرناک اتخاذ می کند مانند نگهداری مجرمین دیوانه در تیمارستان
📌امور حسبی:به اموری گفته می شود که دادگاه ها باید بدون ملاحظه اینکه در مورد آنها اختلاف .مرافعه ای وجود پیدا کرده یا نه وارد زسیدگی واتخاذ تصمیم کنند.مانند رسیدگی به اموال متوفای بلا وارث،تعیین سرپزست برای دیوانه ای که ولی یا قیم ندارد.
📌باز پرس:مقام قضایی است که در وظیفه اش تحقیق از متهمین وانجام تحقیقات مقدماتی در پرونده های کیفری است.قبلا ًبه بازپرس مستنطق گفته می شد
📌اهلیت : عبارت است از شایستگی انسان برای دارا بودن یا اجرای حق و تکلیف
📌اماره:هر چیزی که حکایت از چیز دیگری داشته ودر پرونده های مدنی وکیفری ظاهرا ًجنبه کاشفیت از واقع دارد مانند تصرف شیئی که در ظاهر کاشف از مالکیت متصرف است.البته ممکن است خلاف آن نیز ثابت شود.برای مثال ممکن است شیئی که در تصرف الف است در مالکیت ب باشد که الف بطور امانی آن را در اختیار گرفته است.
📌التزام:تعهد کردن گاهی در قراردادها وجهی به عنوان وجه التزام آورده می شود که به منظور تامین خسارت عدم انجام تعهد یا تاخیر آن مقرر می شود
📌تمتع : عبارت است از این که شخص قانونا" شایستگی و توانایی بهره مندی و دارا شدن حقی را داشته باشد
📌استیفاء : عبارت از قابلیتی است که قانون برای افراد شناخته تا بتوانند حق خود را اجراء و خود را متعهد سازند
📌احوال شخصیه : عبارت از عناوینی است که سبب ظهور یا وجود ویژگی و حالاتی در شخص نسبت به شخص دیگر می شود که بر آن اثر قانونی مترتب شده است مثل : ازدواج
📌نکاح : عبارت است از عقدی که سبب رابطه زنا شویی بین دو جنس مخالف می شود
📌طلاق : عبارت است از انحلال نکاح دائم با شرایط و تشریفات خاص از جانب مرد و نماینده قانونی او
📌بذل مدت:صرف نظر کردن زوج از ادامه اثر عقد نکاح در ازدواج موقت وپایان بخشیدن به آن را گویند
📌عده:مدتی که در آن مدت زنی که ازدواجش از طریق طلاق،وفات،فسخ نکاح یا بذل مدت منحل شده نمی توان شوهر دیگری اختیار کند
📌بالغ:دختری که به سن 9سال قمری ومردی که به سن 15سال قمری رسیده باشد
📌دارایی : تمام حقوق و تعهدات شخص اعم از مالی و غیر مالی
📌حجر : عبارت است از ممنوع بودن شخص از تصرف در بعضی یا تمام امور خود به منظور از حمایت از او به حکم قانون
📌سفیه : به شخص کبیری گفته می شود که عقل معاش ندارد و نمی تواند در معاملات مالی غبطه و مصلحت خود را رعایت نماید
📌 حق عینی : حقی که شخص به طور مستقیم و بی واسطه نسبت به چیزی پیدا می کند و می تواند از آن استفاده کند
📌حق دینی : حقی است که شخص نسبت به دیگری پیدا می کند و به موجب آن می تواند انجام دادن کاری را از او بخواهد
📌عین : اموالی که وجود خارجی داشته و با حس لامسه قابل ادراک باشند
📌حق انتفاع : حقی که شخص از مالی که عین آن ملک دیگری است یا مالک خاص ندارد می تواند استفاده کند
📌حق ارتفاق : حقی که کسی در ملک دیگری دارد مثل : حق عبور و .
توی قولنامه ها دو مدل متن ما میبینین که ظاهراً با هم یکی هستند ولی هر کدام معایب و مزایایی دارند
مدل اول :
آقای احمدی هزار متر زمین از آقای هاشمی خریدند از قرار هر متر 100 تومان
مدل دوم :
آقای احمدی هزار متر زمین از آقای هاشمی خریدند به مبلغ 100 میلیون تومان
هر دوی این قولنامه ها درست هستند تا زمانی که اختلافی در متراژ زمین پیش نیاید
ولی اگر زمین 900 متر باشد یا 1100 متر بود چه اتفاقی می افتد
************************************************************************************
در این مورد
آقای احمدی هزار متر زمین از آقای هاشمی خریدند به مبلغ 100 میلیون تومان
چون کل زمین مورد معامله است
اگر زمین 1100 متر باشد فروشنده میتواند معامله را فسخ کند
اگر زمین 900 متر باشد خریدار میتواند معامله را فسخ کند
در کل چون مورد معامله یک چیز کلی بوده که بعد از معامله مشخص میشود داری آن وصف نیست معامله فسخ میشود یا آن کسی که متضرر میشود باید از حق خودش گذشت کند
***********************************************************************************
ولی در مورد
آقای احمدی هزار متر زمین از آقای هاشمی خریدند از قرار هر متر 100 تومان
این نوع قولنامه برای پیش خرید خانه بیشتر کاربرد دارد چون بعد از سند زنی مشخص میشود متراژ خانه چقدر است
در این مورد اگر متراژ کمتر یا بیشتر در بیاد طرف باید اضافه و نقیصه رو به طرف مقابل پرداخت کنه
سفته یکی از اسناد تجاری است که از نظر کاربرد در بازار بعد از چک قرار گرفته
همانطور که گفتم چک برای کسب اعتبار نبود
چک بی محل مجازات داشت
چک رو باید به روز صادر کرد
ولی سفته برای مدت صادر میشود یعنی میشه سفته برای مدت طولانی صادر کرد
سفته رو میشه بی محل صادر کرد یعنی وقتی صادر میکنم پول نداریم و بعدا که کار کردیم در موعدی که توی سفته نوشتیم پول رو به طرف بدیم
سفته یکی از روش های کسب اعتبار است یعنی وقتی سفته به کسی داده میشه فرد گیرنده طرف صادر کننده رو میشناسه و اغلب از کسی که نمیشناسیم سفته نمیگیریم چون برای دریافت وجه باید به خود فرد مراجعه کنیم
از لحاظ پاس شدن سفته مثل چک باید از دو روش استفاده کنیم
یک :دادگاه که بعد از تاریخ روی سفته به دادگاه مراجعه میکنیم و خواهان پرداخت وجه سفته از طرف صادر کننده سفته میشیم
دو : سفته رو واخواست (مثل برگشت شدن چک) داده و بعد از مراجعه به اجراعیات ثبت و معرفی مال، اون رو توقیف میکنیم
سؤال
آیا حواله صادره ازسوی مؤسسات مالی واعتباری وصف چک را داشته و قابل انتقال است و دارنده آن با فرض گردش در بازار میتواند طرح دعوا نماید؟ (با عنایت به ماده ۷۲۴ قانون مدنی که عقد حواله را تعریف نموده است)
نظریه شماره ۱۲۹۵/۹۳/۷ ـ ۵/۶/۱۳۹۳
نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضائیه
حواله های صادره از سوی مؤسسات مالی و اعتباری، وصف چک و آثار آن را ندارد، بلکه سند ذمه ای عادی محسوب و مقررات اسناد تجاری (از جمله ظهرنویسی) شامل آن نمیگردد و از امتیازات اسناد تجاری هم برخوردار نیست ولی طرح دعوی به استناد حوالههای مذکور به عنوان سند عادی فاقد اشکال است. ضمناً در عقد حواله موضوع ماده ۷۲۴ قانون مدنی قطعاً سه طرف محیل، محتال و محالعلیه باید وجود داشته باشند تا ماهیت حقوقی حواله ایجاد شود. ولی صدور حوالههای موصوف در ماهیت با عقد حواله متفاوت است. چنانکه گاهی دارنده حواله، خود، صادرکننده آن میباشد و از مؤسسه مالی وجه آن را به عهده خود دریافت میدارد. ولی در عقد حواله دین از ذمه محالعلیه منتقل میشود.
ماده قانونی مرتبط :
ماده ۷۲۴ قانون مدنی :
حواله عقدی است که بموجب آن طلب شخصی از ذمه مدیون به ذمه شخص ثالثی منتقل می گردد.
مدیون را محیل ، طلبکار را محتال ، شخص ثالث را محال علیه می گویند.
چک به دو صورت نقد میشه از طریق دادگاه و اجراعیات ثبت
اسناد تجاری( چک سفته و برات) در قانون ازش حمایت زیادی شده از جمله سریع نقد شدن و رسیدگی سریع در دادگاه ها به اسناد تجاری که الان اجرا نمیشه
یکی از این حمایت ها توقیف اموال هستش
همونطور که گفتم چک رو وقتی میکشیم هیچ عزری پذیرفته نیست و باید پاس بشه
بر همین اصل قانون اجازه داده که شما به در دست داشتن چکی که واخواست شده یا همان برگشت شده و مراجعه به اجراعیات ثبت و معرفی مال از صاحب حساب جلوی نقل و انتقال اون رو بگیرید که طرف مثلا خونه یا ماشینشو نفروشه
بعد هم اگر پولتون رو نداد مال توقیف شده رو تو مزایده میفروشن و پول شما رو میدن
این اموال شامل هر چیز ثبتی میتونه باشه از جمله ماشین خونه مغازه زمین
پس وقتی از کسی چک میگیرید حتما تا دم در بدرقش کنید
هم جهت احترام و هم برای اینکه شماره پلاک ماشینشو بردارین و پشت چکش بنویسین
یکی از راه های نقد کردن چک اقدام از طریق اجراعیات ثبت است
وقتی چک رو برگشت زدید متونید برید اجراعیات ثبت و درخواست توقیف ماشینش رو بدید
البته اگر به نام خودش باشه
اجراعیات ثبت حکم توقیف رو به راهنمایی و رانندگی اعلام میکنه و نیروی انتظامی اگه اون ماشین رو تو خیابون ببینه متوقف و به پارکیگ میبره
خودتونم اگه آدرسشو بلد باشین میتونین مامور ببرین و ماشینشو توقیف کنین
حتی اگر چک هزاز تومن باشه
نحله به کسر »ن« در معانی، هدیه، آیین، مذهب وعقیده آمده است. بعضی از فقها نحله را همان مهریه می دانند و با استناد به آیه چهارم سومره نساء »واتواالنساء صدفاتهن نحله« مهریه را به بخششی از سوی مرد برایآیا نحله زوجه، هبه محسوب می شود؟هبه به معنای اعم عبارت است ازاینکه شخصی چیزی از مال خود را به صورت مجانی و بدون عوض به غیر تملیک کند وبه معنای اخص قید هایی دارد که شامل هر بخششی نمی شود. قانونگذار مواد ۷۹۵ تا ۸۰۷ قانوننحله به کسر »ن« در معانی، هدیه، آیین، مذهب وعقیده آمده است. بعضی از فقها نحله را همان مهریه می دانند و با استناد به آیه چهارم سومره نساء »واتواالنساء صدفاتهن نحله« مهریه را به بخششی از سوی مرد برای زن می دانند.
معامله فضولی این است که شخصی برای دیگری یا با مال دیگری، معامله کند بدون این که نماینده یا مأذون از طرف او باشد معامله فضولی ممکن است تملیکی یا عهدی باشد؛ معامله فضولی تملیکی مانند آن که شخصی مال دیگری را بدون اذن مالک به دیگری بفروشد و معامله فضولی عهدی مانند آنکه شخصی به حساب شخص دیگری متعهد شود که عملی را برای طرف دیگر معامله انجام دهد.کسی که بدون نمایندگی و اذن برای دیگری معامله را تشکیل میدهد اصطلاحا فضول و طرف معامله او را اصیل و شخص دیگر را که معامله برای او یا به مال او انجام شده است، غیر میگویند.
انتقال مال غیر یعنی معامله ای که شخص بدون اذن و اجازه و با معرفی کردن خود به عنوان اصیل در معامله و صرفا به جهت اضرار به غیر و بردن سود مادی اقدام به معامله میکند که به جهت مشهود بودن عنصر سوء نیت از عناصر جرم کلاهبرداری است .
همانطوریکه مستحضر هستید معامله فضولی(بافت حقوقی)و انتقال مال غیر (بافت کاملا کیفری ) دارد
نکته1: قراردادهای خصوصی (عقود غیرمعین)، عقودی هستند که درمقابل اصطلاح عقودمعین بکارمی روند و منظور از عقود معین، عقودی میباشند که درقانون عنوان و احکام خاصی برای آنها پیش بینی شده است مثل عقدبیع، عقد صلح و….
نکته2: اموال منقول، یا منقول مادی میباشند یا منقول غیرمادی که شامل کلیهی حقوق و دیون به غیراز:
الف.تعهد به انتقال مال غیرمنقول
ب.تعهدبه تسلیم مال غیرمنقول
ج.اجرت المثل مال غیرمنقول
د.خسارت وارده برمال غیرمنقول میباشد (در آیین دادرسی مدنی فقط بند ج و د غیرمنقول محسوب میشوند).
نکته3: اموال غیرمنقول به چهاردستهی غیرمنقول ذاتی، غیرمنقول دراثرعمل انسان (اکتسابی)، غیرمنقول حکمی و غیرمنقول تبعی تقسیم میشوند.
الف.غیرمنقول ذاتی: آن نوع مالی است که اولاً و با لذات و بدون دخالتی وصف غیرمنقول را کسب کرده و جابجایی آن ازجایی به جای دیگرحتی با خرابی محل استقرار نیز ممکن نمی باشد(زمین و معدن).
ب.غیرمنقول اکتسابی (دراثرعمل انسان) آن مال منقولی است که دراثر عملیات یک شخصی، دیگرجا به جایی آن بدون خسارت به محل استقرار فعلی ممکن نمی باشدو بدین جهت آنرا غیرمنقول دراثر عمل انسان مینامیم ( آجریا لولهی به کار رفته درساختمان).
ج.غیرمنقول حکمی (درحکم غیرمنقول) : مال منقولی است که قانونگذار میگوید من میدانم این مال، منقول است ولی به جهاتی به شما حکم میکنم که آن را غیرمنقول در نظر بگیرید(تراکتور و ادوات کشاورزی و حیوانات که برای کشاورزی به کار میروند از حیث صلاحیت محاکم و توقیف اموال با دو شرط غیرمنقول حکمیاند: الف.مالک حیوانات یا اشیاء و زمین یک شخص باشد.ب.مالک آن اموال را برای زراعت و آبیاری اختصاص دهد.
د.غیرمنقول تبعی: کلیهی حقوق عینی بر روی اموال غیرمنقول، غیرمنقول تبعی محسوب میشوند (حق انتفاع ازیک مال غیرمنقول).
نکته4: باید توجه داشت که تعهد به انتقال مال غیرمنقول و تعهد به تسلیم مال غیرمنقول فقط درحقوق مدنی، غیرمنقول محسوب میشوند و در آیین د ادرسی مدنی این دو تعهد را مطابق اصل ومنقول بودن کلیهی حقوق و دیون، منقول محسوب مینماییم.
نکته5: اسناد بهادار دروجه حامل، سهام بی نام شرکتها، برات دروجه حامل وقبول شده، سهم الشرکهی شرکا در شرکتهایی که شخصیت حقوقی دارند و حقوق معنوی نیزمنقول محسوب میشوند.
نکته6: اگر متصرف فعلی اقرار کند که ملک سابقاً مال مدعی بوده است ویا به هردلیل دیگری ثابت شود که ملک سابقاً مال مدعی بوده است، دراین حالت تصرف فعلی که یک اماره است، دیگر توان مقابله با دلیل را نداشته و معتبر نمی باشد مگر اینکه ثابت نماید ملک به ناقل صحیح به وی منتقل شده است.
نکته7: حبس مطلق: اگرانتفاع ازمالی بدون تعیین مدت درعقدبه شخصی داده شود، به آن حبس مطلق گویند که تافوت مالک یا رجوع وی ادامه خواهد داشت.
نکته8: حق انتفاع رامی توان برای معدوم به تبع موجود برقرارنمود مثل ایجاد حق انتفاع برای نوه (هنوز بوجود نیامده) درصورت وجود فرزند.ضمناً لازم به ذکراست این حکم درعقد وقف نیزجاری میباشد و فقط این دو عقدمی باشندکه امکان برقراری آن برای معدوم به تبع موجود وجود دارد.
نکته9: حق انتفاع نیزمانند وقف، اجاره و عاریه فقط دراموالی ممکن است برقرارشودکه استفاده ازآن با بقای عین ممکن باشد.به عبارت ساده تراموال دراین عقود نباید مصرفی باشند مثل میوه و خوراک برای خوردن یا بنزین برای سوزاندن.
نکته10: هرعقدی برای انعقاد و به وجودآمدن اثرش ارکانی دارد مثلاً درعقود رضایی مثل اجاره اثرعقدکه تملیک منفعت میباشد، صرفاً با وجود ۲ رکن (ایجاب + قبول) به وجود میآید اما در عقود فوق الذکرکه به عقود عینی معروفند، علاوه برایجاب و قبول باید قبض را هم داشته باشیم تا بتوانیم بگوییم ارکان این عقود کامل است.یعنی به صرف ایجاب وقبول هیچ تعهدی درمورد آن عقدبرای طرفین بوجود نمی آید.به همین دلیل میگوییم درعقدعینی، قبض شرط صحت، تشکیل، انعقاد و تحقّق میباشد که تمامی این موارد به یک معنی میباشند.
خلع ید به لحاظ حقوقی عنوان دعوایی است که مالک یک مال غیر منقول(خانه،مغازه،زمین)بطرفیت متصرف غیر قانونی مال خود اقامه می کند و از دادگاه(امروزه شورای حل اختلاف)می خواهد که به روند تصرف غیر مجاز متصرف پایان بخشیده و ملک وی را از تصرف او خارج کرده و تحویل او بدهند،بعنوان مثال من دارای یک مغازه می باشم و به مسافرت می روم بعد از 2سال مراجعت می کنم و متوجه می شوم یکی از همسایگان مغازه از غیبت من سوء استفاده کرده و به تصرف مغازه پرداخته و در آن مبادرت به فروش لوازم یدکی اتومبیل می نماید،هر چند به او تذکر داده می شود حاضر نمی گردد مغازه را تحویل دهد اینجاست که من باید با در دست داشتن سند مالکیت به شورای حل اختلاف محل وقوع مغازه مراجعه کرده و با تنظیم دادخواست و طرح دعوی خلع ید بطرفیت متصرف که اصطلاحا غاصب تلقی می شود حق خود را مطالبه نمایم ،شرط اصلی جهت طرح دعوی مذکور داشتن مالکیت بلا منازع است یعنی باید سندی داشته باشیم که مالکیت ما را 100درصد ثابت کند مثل دفترچه مالکیت سیم سرب،یا حکم قطعی اثبات مالکیت.اما اگر واقعا مالک باشم اما مدرکی برای اثبات آن نداشته باشم و طرف مقابل هم ادعای مالکیت مرا قبول نداشته باشد اینجا باید ابتدا به دادگاه مراجعه کنم و دعوای اثبات مالکیت مطرح نمایم و با گرفتن حکم قطعی اثبات مالکیت دعوای خلع ید در شورای حل اختلاف مطرح نمایم والا موفق نمی شوم .لازم به ذکر ات دعوای خلع ید با دعوای تصرف عدوانی و تخلیه ید متفاوت است زیرا منشاء دعوای خلع ید غصب است و هیچ قراردادی بین مالک و متصرف وجود ندارد اما در تخلیه قرارداد وجود دارد اما با وصف اینکه مدت اجاره پایان پذیرفته است مستاجر حاضر به تخلیه ملک نیست اینجا باید دعوای تخلیه مطرح کرد که در آن مالکیت عین ملک نیز شرط نیست همین که شما مالک منافع هم باشی کفایت می کند،تصرف عدوانی نیز که به دو صورت کیفری و حقوقی قابل طرح است باز موضوع فرق می کند در دعوای تصرف عدوانی حقوقی فقط اثبات سابقه تصرف کافی است و نیازی به اثبات مالکیت (عین و منافع)نیست همین که سبق تصرف خواهان و لحوق تصرف خوانده و عدوانی بودن تصرف ثابت شود کافی است اما در شکایت تصرف عدوانی کیفری که طبق ماده690 قانون مجازات اسلامی مصوب سال1375 مطرح می شود اختلاف نظر وجود دارد عده ای مالکیت را شرط می دانند اما عده دیگری فقط سبق تصرف را کافی می دانند که رویه قضایی نظر اول یعنی اثبات مالکیت را پذیرفته است. با توجه به ق.آ.د.م رسیدگی به دعوای خلع ید در حیطه اختیارات دادگاه عمومی میباشدو دعوای تصرف عدوانی به انتخاب مدعی می باشد.
در مواردی هم مدعی طبق ماده ۶۹۰ ق.م عمل مینماید که از نظر مهلت و مدت شکایت محدودیت ندارد.
وجود اشتراک و افتراق:
۱- در دعوای تصرف عدوانی رعایت تشریفات دادرسی لازم نمیباشد در صورتیکه در خلع ید رعایت این تشریفات لازم میباشد.
۲-هر دو دعوا قابلیت تجدید نظر را دارند.
۳-در خلع ید به موجب ماده ۱ قانون اجرای احکام حتماْ حکم باید قطعی و بعد اجرا گردد در صورتیکه در دعوای تصرف عدوانی چون بلا فاصله قابل اجرا میباشد نیازی به قطعی شدن و صدور اجراییه ندارد و درخواست تجدید نظر مانع اجرا نمیباشد.
کسانیکه حق شکایت یا طرح دعوا را دارند :
۱- در تصرف عدوانی لازم نیست شاکی مالک باشد بلکه مستاجر . مباشر .خادم . رعیت . کارگر و هر کس به نمایندگی یا به امانت مال غیر را متصرف است میتواند به قائم مقامی مالک طرح دعوی نماید.(ماده ۱۷۰ ق.آ.د.م)
۲- در دعوی خلع ید فقط اشخاص ذینفع یا وکیل یا قائم مقام یا نماینده قانونی میتواند طرح دعوی نماید.
هزینه دادرسی :
۱- دعوی تصرف عدوانی و مزاحمت و ممانعت از حق غیر مالی میباشد.
۲- دعوی خلع ید در دعوی اموال غیر منقول مالی تلقی گردیده و از نظر پرداخت هزینه دادرسی بر مبنای ارزش معاملاتی املاک در هر منطقه عمل میشود و اختلاف و یا عدم اختلاف در مالکیت تاثیری ندارد.
رسیدگی :
۱- در دعوی تصرف عدوانی خارج از نوبت و ملاک حد عرفی و تصمیم قاضی دادگاه میباشد.
۲- در دعوی خلع ید وقت تعیین میگردد.
اعتبار امر قضاوت شده :
۱- دعوای رفع تصرف عدوانی و خلع ید بطور همزمان یا جدا از هم قابل طرح در مراجع صالحه میباشد.
۲- اعتبار حکم قاضی در مورد تصرف عدوانی تا موقعی است که قاضی ماهوی حکم نداده است.
۳- حکمی که در خصوص دعوی رفع تصرف عدوانی صادر شده اعتبار امر مختوم یا قضاوت شده را ندارد بنابراین خواهان یا خوانده میتواند دادخواست خلع ید تقدیم دادگاه نماید ولی بالعکس حکم قاضی ماهوی اعتبار امر مختوم یا قضاوت شده را دارد و خواهان یا خوانده نمیتواند در خصوص همان موضوعی که قبلا مورد حکم واقع شده دعوی تصرف عدوانی را اقامه نماید.
1- لا تقیه فی الدما ء .
یعنی : جایی که پای جان در میان است تقیه جایز نیست .
2- عمد الصبی بمنزله الخطا-
یعنی : فعل عمدی کودک همانند فعل خطایی محسوب می شود .
3- لا کفاله فی الحد . ( حدیث نبوی )
یعنی : شفاعت کردن و درخواست به تأخیر انداختن ، در حدود جایز نیست .
4- قاعده جب .
متن : الاسلام یجب ما قبله . ( حدیث نبوی )
یعنی : مسلمان شدن ، گناهان پیش از آن را پاک می کند .
( اصل 169 قانون اساسی – ماده 11 قانون مجازات اسلامی – ماده 4 قانون مدنی )
5- اقامه الحدود الی من الیه الحکم .
یعنی : اجرای حدود و مجازلت ها به دست حاکم است . ( اصل 36 قانون اساسی )
6- الامتناع با لا ختیار لا ینا فی الاختیار .
یعنی : از روی اختیار و قدرت اگر باعث تحقق چیزی شویم ، موجب نمی شود که فاعل را مسلوب الاختیار تلقی کرد .
( ماده 53 قانون مجازات اسلامی )
7- قاعده درا .
متن : الحدود تدرا بالشبهات .
یعنی : اجرای حدود با حصول شبهه متوقف می شود .
( ماده67 قانون مجازات اسلامی )
8- دم المسلم لا یذهب هدرا .
یعنی : خون مسلمان نباید پایمال شود . ( مواد 312 و313 قانون مجازات اسلامی )
9- الضرورات تقدر بقدرها .
یعنی : در موارد ضروری باید به حداقل اکتفا کرد . ( ماده 55 قانون مجازات اسلامی )
10- الضرورات تبیح المحظورات .
یعنی : ضرورتها باعث مباح شدن امور ممنوعه می شود .
( ماده 55 قانون مجازات اسلامی )
11- قاعده ارش .
متن :کل جنایه لا مقدر لها ففیها ارش .
یعنی :بر هر جنایتی که دیه اش معین نشده ، ارش تعلق می گیرد .
( ماده 367 قانون مجازات اسلامی )
12- کل عضو تقتص منه مع وجوده توخذ الدیه مع فقده .
یعنی : هر عضوی که موجود است باید قصاص شود و در صورت فقدان ، به جایش دیه گرفته می شود .
( ماده 293 قانون مجازات اسلامی )
13- قاعده اضطرار
متن : کل محرم اضطر ، الیه فهو حلال .
یعنی : در حال اضطرار ،هر حرامی حلال می شود .( ماده 55 قانون مجازات اسلامی )
14- کل من لم یباشر بالقتل لم یقتص منه
یعنی: هر فردی که مباشر قتل نباشد قصاص نمی شود. ( تبصره 1 ماده 269 و ماده 207 قانون مجازات اسلامی )
15- لا دیه لمن قتله الحد
یعنی: دیه به کسی که بر اثر اجرای حد کشته شده باشد ، تعلق نمی گیرد. ( ملاک ماده 332 قانون مجازات اسلامی )
16- لا ربا الا فیما یکال او یزون
یعنی: ربا جز در اموال مکیل و موزون جاری نیست .( ماده 595 قانون مجازات اسلامی)
سیاری از بزرگترین مدیران کشور ما با سالها سابقه ، اصول نگارش و خطرات چک را نمی دانند . متن ذیل تنها بخشی از اصول نگارش چک است .
1- تاریخ و مبلغ چک را حتما ، هم به حروف و هم به عدد بنویسید .
2- بر روی مبلغ عددی و حروفی را با چسب شیشه ای پوشانده و با ناخن روی آن را خط بیاندازید تا در صورت برداشتن چسب ، جوهر را از روی چک جدا کند .
3- هرگز در هنگام نگارش چک ، خودکارتان را عوض نکنید (حتی دو خودکار همرنگ ) . چرا که جاعل بعدا می تواند ادعا کند که خودکار سومی هم در کار بوده است .
گاهی دیده می شود کلاهبرداران مخصوصا خودکار تمام شده ای را به شما داده که بسرعت جوهرش تمام شده و مجبور شوید قسمتی از متن چک را با خودکاری دیگر بنویسید
4- یک اشتباه متداول، استفاده از خودکار دیگران است . هرگز از خودکار کسی که می خواهید چک را با او بدهید استفاده نکنید . حتما برایتان پیش آمده که در هنگام نگارش چک ، طرف مقابل فورا خودکارش را بطرفتان می گیرد . هرگز قبول نکنید !!! چون بعدا با همان خودکار چکتان دستکاری می شود .
5- اگر زیاد چک مینویسید از قلمی منحصر بفرد با رنگی خاص استفاده کنید . (رنگ مشکی و رنگ آبی براحتی قابل ساخت و جعل است)
6- یکی از اشتباهات رایج در نگارش چک این است که قسمتی از متن چک را به طرف مقابل می سپاریم تا بنویسد . بعنوان مثال تاریخ ها را میزند و چک را جهت درج مبلغ و امضا به شما می دهد . یا مبلغ چک را نوشته و از شما می خواهد آن را امضا نمایید
در اینصورت بعدها ، بازهم می تواند چک را دستکاری کند و شما نمی توانید ثابت کنید که بعدا اینکار را کرده چون اطلاعات دیگر چک هم بدست او نوشته شده است .
7- در صورتی که چک خط خوردگی ندارد ، حتما درج نمایید "بدون خط خوردگی" و در صورتی که دارای خط خوردگی است حتما ، میزان و موارد خط خوردگی را در پشت چک کامل توضیح دهید .
8- در صورت عقد قرارداد ، حتما مبلغ ، تاریخ و شماره چک را در قرار داد درج کرده و تصاویر چکها را پیوست نمایید .
9- بعضی چک ها 2 امضا بوده (حتما دو نفر باید امضا کنند) و یا بدون مهر فاقد اعتبارند (معمولا در شرکت ها) . این یکی از فرصت های کلاهبرداری است .
خیلی مواقع صادر کننده چک بقصد پرداخت نکردن یا دیرتر پرداخت کردن چک ، مخصوصا این موضوع را پنهان می کند و چک را امضا کرده و تحویل شما می دهد .
مسلما این چک نقد نخواهد شد و تنها راه شما، شکایت حقوقی (طولانی مدت) از اوست که در آخر هم مدعی می شود که در آن لحظه فراموش کرده بودم که این چک بدون مهر فاقد اعتبار است .
پس در زمان قرارداد و گرفتن چک ، از صادره کننده بخواهید درج کند که این چک دو امضا نبوده و نیاز به مهر ندارد . در این صورت، اگر این مشکل پیش بیاید ، می توانید از وی بخاطر کلاهبرداری و فریب شکایت نمایید .
10- هرگز چک را جهت اصلاح ، تعویض ،و ... در اختیار ، صادر کننده قرار ندهید . چون در اختیار داشتن چک توسط صادرکننده بمعنای پرداخت دین است . یعنی صادرکننده می تواند مدعی شود که وجه چک را پرداخته و چک را پس گرفته است . و این شمایید که باید ثابت کنید که اینطور نبوده است که کار بسیار مشکل و زمانبری است .
11- اگر تاریخ چک شما با تاریخ تحریر (نوشتن) قرارداد یکی باشد ، می توانید بصورت کیفری آن را دنبال کنید ولی اگر تاریخ چک بعد از تاریخ قرارداد باشد چک شما وعده دار و حقوقی است .
12- حتی المقدور چک را حامل نکشید و سعی کنید در وجه شخص خاصی چک را صادر نمایید تا هر کسی (شرخر) نتواند ادعا کند که چک مال اوست .
13- اگر در متن چک کلمه "بابت" درج شود و یا شرطی درج گردد ، چک شما منوط به اجرا و اثبات آن می گردد . مثلا : در وجه آقای .... بعنوان ضمانت قرارداد ...
در این موارد چک حقوقی شده و دریافت آن مشکل خواهد شد پس بخواهید که در متن چک نوشته نشود بابت ....
14- بخاطر داشته باشید کشیدن چک سفید امضا ، تخلف محسوب می شود
کد رهگیری و گواهی پایان کار ضروری است
یک مشاور املاک با اشاره به دو دام اصلی که کلاهبرداران در خرید ملک برای افراد پهن میکنند میگوید: در بحث خرید آپارتمان پیشفروش، داشتن کد رهگیری بسیار مهم است و درمورد فروش بدون پایانکار باید همه خریداران ملک اعم از آنهایی که در دفاتر اسناد رسمی این کار را انجام میدهند یا بین خود به شکل غیررسمی قراردادی را منعقد میکنند به ارائه گواهی پایانکار از سوی مالک توجه کنند. محمود تهرانی در ادامه درمورد فروش ملک به شکل پیشفروش میگوید: عقد قرارداد به شکل دستی و در مرحلهای که بنا فقط خاک است و سقفی ندارد بسیار خطرناک است زیرا حتی اگر مالک به تعهدات خود عمل کند و بنا را بسازد همیشه بر سر نوع ساخت مشکلاتی ایجاد میشود. او در ادامه میگوید: اکثر مشاوران املاک مثل وکلا بر نحوه قانونی عقد قرارداد نظارت دارند و اگر قراردادها درحضور این افراد ثبت شود، کمتر زمینه تخلف در آنها ایجاد خواهد شد.
حضور یک وکیل در تمام معاملات
در ایران بهجز افرادی خاص که مدام در کار معامله هستند یا اموال منقول و غیرمنقول زیادی دارند، دیگر شهروندان عادت ندارند برای یک معامله از وکیل مشورت بگیرند. آنها عموما اطلاعات ناچیزی به دست میآورند و پای میز معامله میروند. میشود گفت ایرانیها به هر دلیل همگی خودشان را حقوقدان و کاربلد میدانند؛ این معضلی است که میزان کلاهبرداریها را افزایش میدهد. یک حقوقدان درمورد معاملات در کشور میگوید: در انواع معاملات غیرمنقولی که افراد انجام میدهند دامهای زیادی از سوی افراد سودجو پهن شده که نداشتن آگاهی میتواند مشکلساز شود. حسین احمدینیاز با اشاره به پروندههای فراوانی که در قوه قضائیه درمورد کلاهبرداری از افراد وجود دارد، میگوید: این افراد بیشترشان باسواد هستند یا از تحصیلات و موقعیت اجتماعی بالایی برخوردارند اما، در دام کلاهبرداران گرفتار شدهاند. او در ادامه میافزاید: نمیتوان از همه انتظار داشت اطلاعات یک حقوقدان را دارا باشند و بنابراین لازم است همه افراد همیشه در معاملاتشان با یک وکیل مشورت کنند. او ادامه میدهد: طرح حضور یک وکیل در تمام معاملات افراد را سالها پیش در قوه قضائیه مطرح کردهاند که اگر این طرح تصویب میشد کمتر افراد در دام کلاهبرداریها میافتادند.
شکل درست معامله خودرو
خرید و فروش یک خودرو یک مسیر صاف و بدون دردسر دارد که در قوانین و مقررات بیان شده است اما، خیلی از کسانی که دست به معامله خودرو میزنند، بهدلایل مختلف از این مسیر خارج میشوند و میانبرهایی را برمیگزینند که ممکن است دردسرهای مختلفی به وجود بیاورد. وکالت دادن فروشنده به خریدار یکی از این راههاست. در این صورت تمامی تخلفات احتمالی به عهده فروشنده خواهد بود و در صورت تخلف، احتمالا برای او نمرههای منفی در نظر گرفته میشود. اما موضوع دیگری که متأسفانه بسیار نادیده گرفته میشود، مطالعه نکردن اسناد است. آنچه امضا میکنید را حتما بخوانید. اگر خجالت میکشید یا حوصله ندارید، یک درصد به این موضوع فکر کنید که ممکن است سوژه کلاهبرداری قرار گرفتهاید و کلاهبردار در دل خود به سادگی شما میخندد.
خرید ملک بدون پایان کار
با اجرای طرح تفصیلی، بازار ملک بهگونهای شده که برای املاک هر محله در شهرستان ها، نوع مشخصی از مقررات تعریف شده است به این صورت که هر نوع ساختوسازی که کاربری و تعداد طبقات در آن با ضوابط طرحتفصیلی آن محله ناسازگار باشد، غیرقانونی تلقی شده و سازنده آن باید در قالب متخلف ساختمانی نسبت به تخریب یا پرداخت جریمه خلافی، اقدام کند. علیرضاجاوید، یک مقام مسئول در این باره گفته است: خریداران قبل از معامله ملک و آپارتمان میتوانند کدنوسازی ملک –شماره فیش نوسازی که شهرداری سالانه برای همه املاک صادر میکند- را از فروشنده دریافت کنند و از طریق سایت شهرداری، کاربری تعیینشده در طرح تفصیلی را برای آن ملک استعلام کنند. دفاتر خدمات الکترونیک شهر نیز از روی آدرس و کروکی محل ملک واقعشده، موظف شدهاند برای شهروندان اطلاعات طرح تفصیلی را تشریح کنند.
خرید آپارتمان پیشفروش
آنگونه که قانون پیشفروش ساختمان میگوید مشاوران املاک باید پس از انجام مذاکرات مقدماتی، طرفین را برای تنظیم سند رسمی قرارداد پیشفروش به یکی از دفاتر اسناد رسمی معرفی کنند چراکه آنها نمیتوانند راسا دست به چنین کاری بزنند. برای تنظیم قرارداد پیشفروش مدارکی لازم است که تنظیم این قرارداد منوط به وجود آنهاست یعنی، سند رسمی مالکیت یا سند رسمی اجاره با حق احداث بنا، پروانه ساخت کل ساختمان و شناسنامه فنی مستقل برای هر واحد، بیمهنامه مسئولیت، تائیدیه مهندس ناظر ساختمان مبنی بر پایان عملیات پی ساختمان و پاسخ استعلام از اداره ثبت اسناد و املاک محل وقوع ملک.
حتما دفاتر اسناد رسمی
هنوز هم خیلیها به عقد قرارداد در دفاتر اسناد رسمی عادت نکردهاند و شیوههای سنتی برای قرارداد بستن را میپسندند اما، بهویژه درمورد تنظیم قراردادهای خرید یا پیشخرید آپارتمان برای اینکه این کار به یک دغدغه تبدیل نشود ضروری است این قرارداد در دفاتر اسناد رسمی ثبت شود. تجربه پیگیری پروندههای حقوقی نشان داده است که یک معامله ساده حتی با یک خویشاوند نزدیک میتواند ماهها انسان را درگیر یک دعوای حقوقی و رفتوآمد به دادگاه کند. این درحالی است که با رعایت چند موضوع ابتدایی میتوان از این دردسرها فرار کرد. سرمنشا بخش بزرگی از پروندههایی که در دادگستری مطرح میشود، ناآگاهی مردم از شیوه صحیح معاملات است. کافی است که برای معاملات اعم از ملک و خودرو به دفاتر اسناد رسمی مراجعه کنید تا از بسیاری از مشکلات جلوگیری شود.
عقد نکاح دارای جنبه های متفاوت نسبت به عقود دیگر بوده طرفین در هنگام تشکیل آن به اهداف والایی غیر از اهداف منفعتطلبانه عقود دیگر نظر دارند.
از طرفی متعاقدین در هنگام انعقاد عقد نکاح میتوانند شروطی را که خلاف مقتضای ذات عقد نباشد در آن بگنجانند.
یکی از شرایطی که امروزه در کلیه نکاحهای رسمی گنجانده شده و در صورت تحقق، به زوجه، حق وکالت در انتخاب نوع طلاق و جاری ساختن صیغه آن را میدهد، ازدواج مجدد زوج است.
شایان ذکر است که در اجرای این شرط لازم نیست زوجه حقوق مالی خویش از جمله مهریه ما فیالقباله را بذل نماید.
البته با رعایت این شرط که ازدواج مجدد زوج ناشی از زوجه مثلاً نشوز او نباشد؛ در غیر اینصورت زوجه نمیتواند با استناد به چنین ازدواجی درخواست طلاق نماید.
نکاح: طلاق، شروط ضمن عقد نکاح، مهریه، رجوع، ازدواج مجدد
در شرع مقدّس اسلام و با توجه به نصّ آیه «فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنی و ثلاث و رباع»
1 مرد میتواند چهار همسر دائمی اختیار کند؛ البته ادامه آیه، اجرای عدالت بین زوجات را شرط این کار برای مرد میداند، و به مردی که از امکان اجحاف و عدم رعایت عدالت بین همسران خود میترسد، سفارش میکند که بیش از یک همسر اختیار نکند و به همان یکی اکتفا کند؛«فإن خفتم ألاّ تعدلوا فواحدة»
از سوی دیگر، با استناد به حدیث نبوی «الطّلاق بید من اخذ بالسّاق» حق طلاق منحصر به زوج است.
در موارد طلاق خلع و مبارات نیز که زن با بذل فدیه به شوهر طلاق میگیرد، نقش فدیه، دریافت حق طلاق توسط زوجهنیست، بلکه تنها راهی برای جلب موافقت زوج جهت اجرای صیغه طلاقاست.
درصورت عدم قبول فدیه توسط زوج، زن با بذل تمامی مهریه خویش و حتی بیش از آن نیز نمیتواند اقدام به طلاق یکطرفه کند.
اما طبق ماده 8 قانون حمایت خانواده مصوب 1351 در صورت ازدواج مجدد زوج، در شرایطی به زن اجازه درخواست صدور گواهی عدم امکان سازش از دادگاه داده میشد؛ مفاد ماده مذکور با تغییراتی در عقدنامه های نکاحیه ملحوظ گردیده و به صورت شروط دوازده
گانه ضمن عقد نکاح درج شده است که مطابق آن زوجه میتواند در صورت تحقق و اثبات یکی از آن شروط از دادگاه درخواست صدور گواهی عدم امکان سازش کند تا بتواند با وکالت اعطایی از جانب زوج، با انتخاب نوع طلاق و در صورت انتخاب طلاق خلع، با بذل تمام یا قسمتی از مهریه یا نفقه معوقه به زوج، به وکالت از مرد قبول بذل نموده، از طریق یکی از دفترخانههای رسمی طلاق، خود را مطلّقه کند.
«هر گاه کسی بر حسب امر دیگری اقدام به عملی نماید که عرفاً برای آن عمل اجرتی بوده و یا آن شخص عادتاً مهیای آن عمل باشد،عامل مستحق اجرت عمل خود خواهد بود،مگر اینکه معلوم شود قصد تبرع داشته است.»(ماده 336 قانون مدنی)
تبصره 6 ماده واحده قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق مقرر می دارد: «پس از طلاق در صورت درخواست زوجه مبنی بر مطالبه حقالزحمه کارهایی که شرعاً به عهده وی نبوده است،دادگاه بدواً از طریق تصالح نسبت به تأمین خواسته زوجه اقدام می نماید؛و در صورت عدم امکان تصالح چنانچه ضمن عقد یا عقد خارج لازم در خصوص امور مالی شرطی شده باشد،طبق آن عمل می شود،در غیر این صورت هرگاه طلاق بنا به درخواست زوجه نباشد و نیز تقاضای طلاق ناشی از تخلف زن از وظایف همسری یا سوءاخلاق و رفتار وی نباشد،به ترتیب زیر عمل می شود:
الف- چنانچه زوجه کارهایی را که شرعاً به عهده وی نبوده،به دستور زوج و با عدم قصد تبرع انجام داده باشد و برای دادگاه ثابت شود،دادگاه اجرتالمثل کارهای انجام گرفته را محاسبه و به پرداخت آن حکم می نماید ... .»
به عبارتی زوجه با این شرایط میتواند اجرت المثل کارهای دوران زناشویی را مطالبه نماید:
1- درخواست طلاق از ناحیه زوج؛
2- عدم تقاضای طلاق ناشی از تخلف زن از وظایف همسری یا سوءاخلاق و رفتار وی ؛
3- عدم امکان سازش؛
4- وقوع طلاق.
دادگاه باتعیین کارشناس میزان اجرت المثل راتعیین می نمایداجرت المثل قائم به تعهدات شخص بوده لذا به ورثه منتقل نمی شود.
ارنظر حکم تکلیفی طلاق انواع مختلف دارد طلاق واجب ،طلاق سنت،طلاق مکروه .طلاق مولی و مظاهر از اقسام طلاق واجب می باشد .طلاق های حرام عبارتست از طلاق زن حایز ونفسا وطلاق سه طلاق در یک مجلس است طلاق مکرو ه
طلاقی است که امید سازش می رود طلاق سنت طلاقی است که بین طرفین شقاق است وامید سازش نیست وخوف وقوعدر فتنه وجود دارد
طلاق بر چند قسم است؟
جواب: طلاق بر دو قسم است: «طلاق بائن» و «طلاق رجعى» و طلاق بائن بر پنج قسم است:
الف) طلاق زنى که نُه سالش تمام نشده.
ب) طلاق زن یائسه، یعنى زنى که بیشتر از 50 سال دارد.
ج) طلاق زنى که شوهرش بعد از عقد، با او نزدیکى نکرده باشد.
د) طلاق سوم زنى که او را سه بار طلاق داده اند.
میخواستم بدونم اگر زوجه وکیل نیاز نداشته باشد الزامی است وکیل گرفتن ؟
و یا اگر الزامی است حتما باید از وکلای دادگاه باشد و یا از خارج از آن هم امکان پذیر است؟
پاسخ:
سلام. در طلاق یک طرفه یا طلاق توافقی و جایی که زوج به زوجه وکالت در طلاق
نداده باشد ، در اینجا الزامی به وکیل نیست ولی اگر زوج به زوجه وکالت
رسمی در طلاق داده باشد حتما باید وکیل دادگستری گرفته شود.
طلاق خلع، یکی از انواع طلاقهای توافقی است که در آن، زوجه به دلیل کراهتی که از زوج دارد و با توافق زوج، مالی را به او میبخشد تا از قید زوجیت رها شود.
اگر فردی که صلاحیت صدور چک از ناحیه صاحب حساب را ندارد اقدام به صدور یک فقره چک نماید (مثلا پسر اقدام به صدور یک فقره چک از دسته چک پدر نماید) و چک به علت کسری موجودی یا عدم انطباق امضا برگشت بخورد
آیا دارنده چک به لحاظ عدم اطلاع از این موضوع میتواند علیه صاحب حساب طرح دعوی نماید ؟
با توجه به انکار صاحب حساب و اثبات عدم انطباق امضای چک آیا میتوان مبلغ چک را از صاحب حساب گرفت؟
مسولیت چک برعهده چه کسی است؟
دارند با چه موضوعی طرح دعوای و علیه چه کسی می تواند مطالبه حق خود را نماید؟
مسئولیت حقوقی چک در هر صورت با صاحب حساب چک می باشد.
ضمناً امکان شکایت و تعقیب کیفری صاحب حساب و امضا کننده چک توسط دارنده وجود دارد
اگر صاحب حساب نیز به هنگام صدور چک مطلع بوده و هماهنگی با امضاء کننده داشته باشد میتوان به عنوان معاونت در جرم تحت تعقیب قرار گیرد
در صورتی که جمع مبالغ چک های برگشتی کمتر از پنج میلیون تومان باشد باید از طریق شورای حل اختلاف اقدام کنید
در صورتی که جمع مبالغ چک های برگشتی بیشتر از پنج میلیون تومان باشد باید از طریق دادگاه اقدام کنید
پس از شکایت از فرد و گرفتن حکم جلب توسط دادگاه
می توانید با مراجعه به اداره گذرنامه و ارایه رای دادگاه ایشان را ممنوع الخروج نمایید
اگر چکی قبل از تاریخی که روی آن نوشته شده است به حساب خوابانده شود دیگر امکان شکایت کیفری ندارد
برای شکایت کیفری بهتر است چک را به روز برگشت زد
یا طی شش ماه بعد از تاریخ چک
قانون به صدور چک بلامحل به عنوان یک جرم نگاه کرده است. هر جرمی برای وقوع، نیاز به شرایطی دارد.
قانون اعلام میدارد که در صورت وجود هر یک از حالات یا شرایط زیر، صدور چک بلامحل جرم کیفری خواهد بود
توجه کنید در موارد زیر چک کیفری محسوب میشود و مجازات دارد
اگر روزی چکی را از شخصی در دست داشتید و برای نقد کردن آن به بانک مراجعه کردید و حساب صادرکننده چک موجودی نداشت، برای دریافت طلب خود چه خواهید کرد؟ به کدام محکمه مراجعه میکنید؟
قانون به صدور چک بلامحل به عنوان یک جرم نگاه کرده است. هر جرمی برای وقوع، نیاز به شرایطی دارد. قانون اعلام میدارد که در صورت وجود هر یک از حالات یا شرایط زیر، صدور چک بلامحل جرم کیفری نخواهد بود. بنابراین در هر یک از موارد زیر، شکایت شاکی به دلیل حقوقی بودن چک پیگرد کیفری نخواهد داشت:
توجه کنید در موارد زیر چک حقوقی است
چک باید به صورت نقد و بدون وعده صادر شود. زیرا چک باید همانند اسکناس وسیله پرداخت نقدی باشد. بنابراین اگر به فرض مثال، امروز چکی برای تاریخ فردا یا هفته یا ماه یا سال آینده صادر شود، صادرکننده چک مجازات کیفری نخواهد شد. زیرا این چک حقوقی است. همانطور که میدانید، صدور چک بدون وعده، بسیار نادر است و حتی بسیاری از چکهایی که صادرکنندگان آن توسط دادگاه به مجازات حبس محکوم میشوند، در واقع چکهای وعده دار و حقوقی هستند اما دلیل تعیین مجازات در این موارد آن است که صادرکنندگان چک به عنوان متهم در دادسرا یا دادگاه قادر به اثبات این موضوع که چک به صورت وعدهدار صادر شده است نیستند. بنابراین نحوه اثبات این موضوع و شیوه دفاع، از اهمیت فراوانی برخوردار است.
منشأ و علت صدور چک باید بدهی صادرکننده معادل مبلغ چک باشد، مانند آنکه شخصی بابت خرید یک دستگاه اتومبیل یا آپارتمان یک فقره چک برای پرداخت تمام یا قسمتی از وجه معامله صادر کند. اما اگر مبنا و علت صدور چک مدیونیت و بدهکاری صادرکننده نباشد، بلکه به عنوان تضمین معامله یا تعهد صادر شده باشد صادرکننده قابل تعقیب کیفری و مجازات نخواهد بود. مثل آنکه شخصی مغازه یا منزل مسکونی را اجاره کرده باشد و مالک خانه یا مغازه در اجارهنامه از مستاجر تعهد بگیرد که در راس انقضای مدت اجاره و در پایان مدت اجاره، محل را تخلیه کند. سپس برای آنکه به گمان خود تضمینی برای این تعهد دریافت کرده باشد، از مستاجر بخواهد که یک فقره چک ( به طور مثال معادل قیمت منزل یا مغازه) به عنوان تضمین تعهد به تخلیه صادر و به او ارایه کند. مثال دیگر آنکه، خریدار یک دستگاه آپارتمان از فروشنده بخواهد برای تضمین تعهد به انتقال سند در دفترخانه، یک فقره چک صادر کند و به دست خریدار یا به نزد واسطه (بنگاه) بسپارد. در تمامی این موارد به دلیل آنکه صادرکننده در حقیقت مبلغ ذکر شده در متن چک را بدهکار نیست. بنابراین صادرکننده قابل تعقیب کیفری و قابل مجازات نخواهد بود. این که چک بابت تضمین صادر شده است ممکن است در متن خود چک ذکر شده باشد و یا آنکه این مطلب در چک بیان نشده باشد. اما صادرکننده بتواند به طریق دیگری (مانند قولنامه یا شهادت شهود) این موضوع را اثبات کند.
یعنی اینکه صادرکننده بدون قید مبلغ، تاریخ و نام دارنده، فقط چک را امضا و ارایه کرده باشد.
معمولا در این گونه موارد، دارنده چک، قبل از شکایت و قبل از مراجعه به بانک، مبادرت به درج تاریخ میکند. اما چنانچه در مرجع قضایی ثابت شود صادرکننده در هنگام صدور، تاریخ چک را ننوشته است صادرکننده مسئولیت کیفری نخواهد داشت.
این شرط ممکن است در خود متن چک ذکر شده باشد یا آنکه بعدها بر اساس یک فقره قولنامه، صورتجلسه، شهادت شهود و غیره اثبات شود. به طورمثال خریدار اتومبیل، تمام یا قسمتی از مبلغ معامله را به صورت یک فقره چک صادر و در اختیار طلبکار (یعنی فروشنده) یا واسطه (بنگاه) بگذارد و شرط کند که تنها پس از انتقال سند در محضر، طلبکار حق داشته باشد به بانک مراجعه و وجه چک را وصول کند.
غیر از موارد بالا، در سایر موارد، چک کیفری است یعنی صادرکننده چک قابل تعقیب کیفری و مستوجب مجازات خواهد بود.
مفهوم حقوقی شدن چک
اغلب تصور میکنند، چکی که حقوقی میشود از اعتبار افتاده است و بیارزش است. در حالی که اینگونه نیست. در چکهای حقوقی فقط صادرکننده قابل تعقیب و مجازات کیفری نیست اما میتوان تقاضای توقیف اموال و دارایی صادرکننده را کرد و دادگاه نیز حکم به پرداخت مبلغ چک خواهد داد مگر آنکه با دفاعیات خوانده (صادرکننده) ثابت شود که به طور کلی طلبی وجود ندارد یا آنکه چک بابت ربا صادر شده است یا به هر دلیل دیگر دارنده چک (خواهان) استحقاقی ندارد.
مطالبه وجه چک از دادگاه
برخی گمان میکنند برای وصول وجه چک از طریق دادگاه، فقط باید شکایت کیفری کنند. در حالی که حتی اگر این شکایت به نتیجه برسد، دادگاه تنها حکم به مجازات حبس خواهد داد و درباره طلب دارنده اظهار نظر نمیکند. هم درباره چکهای کیفری و هم چکهای حقوقی، دادگاه تنها در صورتی حکم به پرداخت مبلغ چک در وجه دارنده چک را صادر خواهد کرد که دارنده به عنوان خواهان، فرم مخصوص دادخواست را تکمیل و با پرداخت هزینه دادرسی از طریق ابطال تمبر و سایر تشریفات قانونی، آن را تحویل دفتر دادگاه کند.
در غیر این صورت دادگاه قانونا نمیتواند حکمی مبنی بر پرداخت مبلغ چک صادر کند. البته در بسیاری موارد، صادرکننده به علت ترس از مجازات، خود راسا مبادرت به پرداخت مبلغ چک میکند. در این صورت، زحمت تقدیم دادخواست نیز از دوش دارنده چک برداشته خواهد شد.
1. چک عادی :
چکی است که اشخاص عهده بانکها به حساب جاری خود صادر میکنند و دارنده آن تضمینی جز اعتبار صادرکننده آن ندارد.
2. چک تایید شده :
چکی است که اشخاص عهده بانکها به حساب جاری خود صادر و توسط بانک محال علیه پرداخت وجه آن تایید میشود.
3. چک تضمینشده :
چکی است که توسط بانک به عهده همان بانک به درخواست مشتری صادر و پرداخت وجه آن توسط بانک تضمین میشود.
4. چک مسافرتی :
چکی است که توسط بانک صادر و وجه آن در هریک از شعب آن بانک توسط نمایندگان و کارگزارن آن پرداخت میگردد.
ماده 1002 قانون مدنی در تعریف اقامتگاه میگوید :
اقامتگاه هر شخصی عبارت از محلی است که شخص در آن جا سکونت داشته و مرکز مهم امور او نیز در آن جا باشد. اگر محل سکونت شخصی غیر از مرکز مهم امور او باشد مرکز امور او اقامتگاه محسوب است. اقامتگاه اشخاص حقوقی مرکز عملیات آنها خواهد بود.
اقامتگاه اغلب همان محل سکونت فرد است ولی برای بعضی از افراد فرق میکند که در آینده توضیح خواهم داد
فواید تعیین اقامتگاه :
برای شکایت در مورد اموال منقول مثل ماشین باید به دادگاه محل سکونت کسی که از او شکایت داریم مراجعه کنیم پس اگر ما ماشینی در مشهد خریدیم و صاحب ماشین در قولنامه آدرس محل سکونتش را شیراز اعلام کرده بود و برای تنظیم سند نیامد باید برویم و در شیراز شکایتمان را مطرح کنیم پس به آدرس طرف مقابلمان دقت کنیم
در دعاوی مربوط به تاجر ورشکسته در دادگاه محل اقامت تاجر رسیدگی میشود
در دعاوی مربوط به محجور در اقامتگاه ولی یا قیم اش رسیدگی میشود
دعاوی مربوط به غایب مفقودالاثر در صلاحیت دادگاه آخرین اقامتگاه غایب است
اقسام اقامتگاه :
اختیاری یا ارادی :
هرکسی در انتخاب اقامتگاه آزاد است ( اصل سی وسه قانون اساسی )
اقامتگاه اجباری :
اقامتگاهی که به واسطه شخصی دیگر یا به لحاظ شغل و مقام آنان تعیین میگردد مثل : زن شوهر دار (منزل شوهر),مامورین دولتی (محل کار) ,افراد نظامی ( محل خدمت ) , افراد مستخدم در خانه کسی ( خانه همان فرد) , افراد محجور ( آدرس قیم یا ولی)
اقامتگاه انتخابی یا قراردادی :
مثل معاملات که در قولنامه هر آدرسی بنویسید همان ملاک دادگاه است
اگر پدر بچه ای مشخص نباشه , یعنی بچه زنا زاده باشه فامیل مادر رو روی بچه می گذارن
اگر بچه ای اصطلاحاً سر راهی باشه تاریخ تولد فرضی و اسم و فامیل فرضی براش می گذارن و حتی جای اسم پدر و مادر رو هم فرضی پر میکنن تا بچه وقتی بزرگ شد توی اجتماع سرخورده نشه
جالب بدونین این کار رو قانون باب کرده : زن هنگامی که با مردی ازدواج میکنه میتونه از فامیل شوهرش استفاده کنه یعنی تو شناسنامه فامیلشو عوض کنه
قانون ثبت احوال ماده 42 – زوجه می تواند با موافقت همسر خود تا زمانی که در قید زوجیت می باشد از نام خانوادگی همسر خود بدون رعایت حق تقدم استفاده کند و در صورت طلاق ادامه استفاده از نام خانواگی موکول به اجازه همسر خواهد بود .
به کسی که گم میشه میگن غایب مفقود الاثر یا غایب
ازآن جاییکه بیخبری از شوهر و زندگی در غیاب او، مشکلات فراوانی را برای زن به وجود خواهد آورد، لازم است به تشریح وظایف زن و اعمالی که به عنوان همسر مفقودالاثر، میتواند انجام دهد بپردازیم.
در این حالت دو فرض وجود دارد
فرض اول جستجو کرده و مطلع میشویم که :
1- شوهر از دنیا رفته است ← زن از هنگام رسیدن خبر باید عده وفات نگاه دارد.
2- زنده است ← زن باید تا هنگام بازگشت ، طلاق یا فوت او صبر کند.
فرض دوم علیرغم جستجو، خبری به دست نیاوردیم.
1- زن از نفقه برخوردار است ← موظف به صبر کردن است.
2- زن از نفقه برخوردار نیست:
2-1 زن میخواهد صبر کند ← صبر میکند و مشکلی ندارد.
2-2 زن نمیتواند صبر کند و به دادستان مراجعه میکند:
2-2-1 دادگاه بعد از چهارسال حکم به طلاق میدهد.
2-2-2 زن وکالت در طلاق دارد ← بعد از 6ماه صیغه طلاق جاری میشود.
به کسی که گم میشه میگن غایب مفقود الاثر یا غایب
اگر کسی غایب شد قانون چهار مرحله برای اموالش در نظر گرفته :
مرحله اول : حفظ اموال غایب قبل از تعیین امین
در این مرحله مسئولیت کلیه اموال غایب به عهده دادستان منطقه است مثل : اموال را مهر و موم کند ,اموال فاسد شدنی را بفروشد , طلبهای غایب را وصول کند و .....
مرحله دوم :نصب امین برای اداره اموال غایب
اگر برای امور خودش به کسی وکالت داده باشد همان فرد به عنوان امین از طرف دادستان انتخاب میشود
اگر فرد مجنون یا صغیر یا سفیه ( غیر رشید) بود همان ولی یا قیم اش اداره اموالش را به عهده میگیرد
اگر فردی در زمان غیبتش امور آن را به عهده داشته دادستان همان فرد را به عنوان امین انتخاب میکند
و اگر نه یکی از وراث از طرف دادستان عهده دار امانت اموال غایب را به عهده میگیرد
به هر حال هر کس که بخواهد به عنوان امین انتخاب شود باید طبق نظر دادگاه ضامن یا ملکی را در نزد دادگاه بگذارد تا اگر در زمان امین بودنش خسارتی وارد کرد بتواند جبران خسارت کند
وظایف امین چیست ؟
اموال فاسد شدنی را بفروشد , اموال فاسد نشدنی را با اجازه دادستان بفروشد , نفقه زن و بچه و پدر و مادر فرد غایب را بدهد , اموال فرد غایب را رهن و اجاره بدهد
مرحله سوم : اموال به تصرف موقت ورثه در می آید
پس از گذشت دو سال , سه بار با فاصله یک ماه در روزنامه کثیر الانتشار و روز نامه محلی آگهی داده میشود و بعد از گذشت یک سال از آخرین آگهی اموال موقتاً به وراث انتقال پیدا میکند
در کل بعد از گذشت سه سال و دو ماه اموال به ورثه میرسد
تازه بعد از گذشت سه سال و دو ماه ورثه باید تضمین بدهند که اگر غایب برگشت بتوانند اموال آن را به او برگردانند
مرحله سوم : حکم موت فرضی و دادن اموال به تصرف ورثه
زمان این کار متفاوت است که بنده خلاصه توضیح میدهم
1- ده سال گذشته باشد و آن فرد تا آن زمان به 75 سال رسیده باشد
2- در جنگ بوده 3 سال بعد از صلح اگر صلح نشود 5 سال
3- اگر مسافرت دریایی رفته باشد و کشتی غرق شده باشد 3 سال
در مسافرت دریایی که کشتی به مقصد نرسیده است به ترتیب زیر است
1- دریای خزر و خلیج فارس یک سال
2- در دریای عمان , اقیانوس هند , دریای سرخ , دریای مدیترانه , دریای سیاه , دریای آزوف دوسال
3- دیگر دریا ها سه سال
ماده 959 قانون مدنی : هیچ کس نمیتواند به طور کلی حق تمتع و یا حق اجرای تمام یا قسمتی از حقوق مدنی را از خود سلب کند
یعنی نمیتوانیم حق مالکیت رو از خودمان بگیریم یا واگذار کنیم
یا حق خرید و فروش را از خودمان بگیریم
یا مثلا حق انتخاب همسر را در ازدواج کردن را به کس دیگری واگذار کنیم
استثنا هم وجود دارد !!!!؟ اگر کسی صغیر باشد ( به سن قانونی نرسیده باشد ) یا مجنون ( دیوانه باشد ) یا غیر رشید ( به سن بلوغ رسیده ولی قدرت تشخیص نداشته نباشد )
قانون گذار در ماده 960 قانون مدنی , ما را از واگذار کردن حقوق اساسی مانند آزادی , آزادی بیان , آزادی انتخاب شغل منع کرده است
مثلا در قانون اجازه نداده که به بدن خودمان صدمه بزنیم یا طی قرار دادی به کسی اجازه بدهیم ما را بکشد
ولی جزئی میتوانیم از خودمان حقوقی را سلب کنیم مثلا : من متعهد میشوم از امروز دیگر آهن فروشی نکنم
اعلامیه حقوق بشر مصوب 1348 درباره حقوق مهم , اساسی و ضروری برای انسان بحث میکند و مربوط به روابط بین دولت با افراد جامعه است مانند : حق مالکیتی که دولت برای هر فرد قائل است یا حق زندگی , آزادی , امنیت و ......
ولی حقوق مربوط به اشخاص مانند قانون مدنی و قانون جزا و..... بر خلاف حقوق بشر , اساسی نیستند مثل حق بر عکس و تصویر که نمیشود آن را در محدوده حقوق بشر دانست و بیشتر روابط بین مردم با یکدیگر مورد نظر است
حقوق مدنی یا به عبارتی حقوق شهری , مجموعه قوانین و مقرراتی است که حاکم بر اشخاص است
به زبان ساده هر فردی که در یک جامعه زندگی میکند باید از یک سری قوانین تبعیت کند تا با دیگران به اختلاف بر نخورد
این حقوق مدنی است که حد و مرزها را مشخص میکند تا ما بدانیم که تا کجا اگر پیش برویم حق دیگران را ضایع نکرده ایم
شاید بعضی از این قوانین برای ما تعجب آور باشد ولی پشت این قوانین هزاران راز نهفته است که فقط علما میتوانند آنها را تفسیر کنند
پس به همین خاطر است که علما جمع شده و قوانین الاهی و عرفی جامعه را برای ما به زبان قانون در آورده اند تا هرکس هر طور که دلش میخواهد از آیات و روایات قرآن و پیامبر (ص) و ائمه (ع) برداشت نکند و باعث هرج و مرج در جامعه نشود
مثال :
شما از یک نفر کشاورز طلب کار هستید و او یک تراکتور دارد که سالی یک بار از آن برای برداشت محصولش استفاده میکند
حال آیا شما میتوانید تراکتور را بابت طلبتان بردارید ( بر فرض این که قیمت تراکتور به اندازه طلب شما باشد ) ؟
عقل حکم میکند که بله
ولی قانون میگوید خیر !!! چرا ؟
چون ابزاری که برای کشت و زرع استفاده میشود به خاطر این که در حکم غیر منقول است ( متعلق به زمین است ) به واسطه زمین غیر قابل توقیف است